شایلین و چند تا عکس
عزیزترینم دخترک شیرینم سلام چند روز پیش رومینا جون با مامانش اومدن جلوی مهدتون تا همدیگرو ببینیم. آخه رومینا جون یه مهد دیگه رفته و شما هم همش میگی منو ببر مهد رومینا. خیلی دلم میخواست از اون اولین لحظه دیدار شما دو تا فرشته یه عکس بگیرم نشد. آخه لحظه دیدار شما دیدنیه. همچین سفت همدیگرو بغل میکنید که آدم لذت میبره از اشتیاقتون. فقط تونستم این عکس رو بگیرم. فدای هر دوتون بشم من اونروز تا سر خیابون دست تو دست هم راه رفتین و حرف زدین چهارشنبه هفته پیش هم رفتیم عروسی ساناز جون شما کمی سرما خورده بودی و این باعث نشد شما شیطنت نکنی.حسابی تو سالن میدویدی اینور اونور . نذاشتی حتی یه عکس ازت بگیرم. با اون کفشای به قول خودت تق ت...
نویسنده :
مامانی
15:09